-->
هشت پا





لينكدوني

بايگاني لينكدوني


فتوبلاگ

بايگاني فتوبلاگ
Friday, June 27, 2003

انسانها
ميگن انسانها به سه دسته تقسيم ميشن: خوکهاو گرگها وگوسفندان
خوکها موجودات طماعي هستند که فقط به فکر خودشون هستندو سيري پذير نيستن وبه فکر استثمار کردن وبهره کشي از بقيه هستن اونها هر چيزي رو که بخوان با قدرت اقتصاديشون کسب ميکنن درصد زيادي از انسانها تو اين دسته قرار ميگيرن .
گرگها موجودات هستند که بيشتر قدرت طلب هستن اونها قدرت اقتصادي براشون مهم نيست چون هر موقعه احتياجي داشته باشن ار طريق قدرت سياسي و يا با قوه قهريه اون رو بدست ميارن اصولا هر کسي سرپنجه قويتري داشته باشه بيشتر ميتونه اموراتشو پيش ببره. اونها دوست و دشمن براشون مهم نيست هرکس سد راه بشه بهش رحم نميکنن. بسياري از سياسمتداران و رهبران تو اين دسته هستن.درصد قابل توجهي از انسانها تو گروه قرار ميگيرن.
گوسفندان موجودات هستند که عمدتا احمق و ساده لوح تشريف دارن بدونه اينکه بدونند يا اسباب بهره کشي خوکها رو فراهم ميکنن يا توسط گرگها دريده ميشن اونها هيچ اختياري برسرنوشت خودشون ندارن چون نه قدرت اين کارو دارن ونه اراده اينکارو.قسمت عمده انسانها تو اين گروه دسته بندي ميشن.
بعضي ها دسته گرگها رو با يک اسمه ديگه صدا ميکنن و اعتقاد دارن اين دسته بيشتر سگ هستند تا گرگ !! چرا؟ چون اينها بعضي مواقع نيروهاي دست آموز خوکها هستند و به استخدام اونها درميان و در جهت منافع خوکها کار ميکنن و ضامن و به نوعي مدافع اونها هسنتد خوکها به سگها قدرت اقتصادي ميدن تا اونها از منابع قدرت اقتصادي اونها دفاع کنن. خوکها حتي زماني که با هم جنگ دارن از سگها استفاده ميکنن (مثل داستان مزرعه حيوانات شاهکار ماندگارجرج ارول) . گروه پينک فلويد در آلبوم حيوانات خودش (۱۹۷۷) به نوعي چنين داستاني رو مطرح ميکنه .اشعار اين آلبوم تماما سرودهاي راجر واترز هستش.
شما جزو کدوم دسته هستين؟؟ من که خودم ظاهرا تو گروه گوسفندا هستم!!‌:(((((






* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

Tuesday, June 24, 2003

آموزش سياسي از طريق گاوها

سوسياليسم: دو گاو داريد يکي را نگاه ميداريد وديگري را به همسايه خود ميدهيد.
فاشيسم: دو گاو داريد شير را به دولت ميدهيد ودولت آن را به خود شما مي فروشد.
کاپيتاليسم: دو گاو داريد شير هردوي آنها را مي دوشيد وبر زمين ميريزيد تا قيمتها هم چنان بالا بماند.
نازيسم: دوگاو داريد دولت به شما تيراندازي ميکند وهر دو گاو را ميگيرد.
آنارشيسم: دو گاو داريد گاوها شما را ميکشند وهمديگر را ميدوشند.
سادسيم: دو گاو داريد به هر دوي آنها تيراندازي مي کنيد وخود را در ميان شيرها مي اندازيد.
آپارتايد: دو گاو داريد شير گاو سياه را به گاو سفيد ميدهيد ولي شيرگاو سفيد را نمي دوشيد.
دولت مرفه: دو گاو داريد آنها را مي دوشيد وبعد شيرشان را به خودشان ميدهيد تا بنوشند.
دموکراسي: دو گاو داريد براي ثبت نام آنها ۱۷ فرم را در ۳ نسخه پر مي کنيد اما وقت نداريد آنها را بدوشيد.
سازمان ملل: دو گاو داريد فرانسه شما را از دوشيدن آنها وتو ميکند آمريکا و بريتانيا گاوها را از شيردادن به شما وتو ميکنند و نيوزلند راي ممتنع ميدهد.
آيده آليسم: دو گاو داريد ازدواج مي کنيد همسر شما آن ها را مي دوشد.
رئاليسم: دو گاو داريد ازدواج مي کنيد اما هنوز هم خودتان آنها را مي دوشيد.
عقل سليم: دو گاو داريد هر دو را مي فروشيد و به جاي آنها يک گاو نر مي خريد.

از مجله موفقيت منبع:Howar thneqsbrief
با تشکر از دوست خوبی که اين متن رو در اختيار من گذاشت.






* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

Monday, June 23, 2003

تو
تو هم با من نبودي------ مثل من با من وحتي مثل تن با من
تو هم با من نبودي----- آنکه مي پنداشتم بايد هوا باشد
و يا حتي گمان ميکردم اينطور ----- بايد از خيل خبر چينان جدا باشد
تو هم با من نبودي ----تو هم با من نبودي تو هم از ما نبودي
آنکه صوت درد را بايد صدا باشم
و يا با من چونان همسفره شب----- بايد از جنس منو عشقو خدا باشد
تو هم از ما نبودي--- تو هم مومن نبودي
بر گليم ما----و حتي در حريم ما
ساده دل بودم که مي پنداشتم---- دستان نا اهل تو بايد
مثل هر عاشق رها باشد--- تو هم از ما نبودي
تو هم مومن نبودي در گليم ما-----و حتي در حريم ما
ساده دل بودم که مي پنداشتم---دستان نا اهل تو بايدمثل هر عاشق
رها باشد تو هم با من نبودي يار--- اي آوار اي سيل مصيبت بار

ترانه ای با صدای فرهاد و شعر از شهياد (البته شک دارم!)
فرهاد روحت شاد
بدون توضيح!






* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

Friday, June 20, 2003

شريعتي
ديروز مصادف بود با ۲۹ خرداد ٬ سالروز درگذشت علي شريعتي مزيناني که به حق يکي از تاثير گذارترين روشنفکران چپ مذهبي بود که بيشترين اثر را بر نسل جوان وروشنفکر دهه ۵۰ و۶۰ داشت. شريعتي همزمان با پا گرفتن نحله فکر چپ مذهبي در اواسط دهه ۴۰ که از درون نهضت آزادي بيرون آمده بودند و آغلب متعقد به مبارزه مسلحانه با رژيم پادشاهي بودند پا به عرصه نهاد ابتدا در مشهد وسپس در حسنيه ارشاد تهران تا زمان بسته شدن به دستور حکومت وقت فعاليت ميکرد در سخنوري بسيار پر قدرت بود بطوري که کمتر کسي بود با شنيدن حرفهاي او به هيجان نيامده و تحت تاثير قرار نگيرد ٬ بيشتر کتابهاي او متن سخنرانيهايش بود که از روي نوار پياده شده بود. او قرائت خاص خود را از مذهب شيعه داشت وبيشتر سعي در بزرگ نمائي وجه انقلابي وعدالت خواهانه مذهب شيعه داشت به شدت مخالف روحانيان سنتي و اغلب محافظه کار شيعه آنروز بود که حاضر به دخالت در سياست ( حداقل در ظاهر امر ) نبودند. امروز پس سه دهه از درگذشت او وقتي به آثارش با دقت بيشتري نگاه ميکنيم ناکارآمد بودن نظريات اغلب سطحي و بيشتر احساسي وي بر ما روشن ميشود ٬ و دو چيز در نظريات او جالب است عناد عجيب او با فرهنگ مغرب زمين و اعتقاد او به انقلاب به عنوان تنها راه حل!! مبارزه او با فرهنگ غرب در بعضي موارد به نفي هر چيزي که بوي فلسفه و فرهنگ غربي را داشته باشد منتهي ميشود که از يک روشنفکر وانسان متفکر عجيب است!! من هيچ کجا در آثار او نديدم که فرهنگ غرب را با دليل و منطق به چالش گرفته و نقد کرده باشد بلکه هرچه هست يکسره نفي و انکار از ريشه و پايه است!!! نميدانم چرا ولي دليلش شايد برتري گفتمان چپ در دنياي روشنفکري آنروز جهان و بخصوص ايران باشد .در نگاه شريعتي حد وسط وجود ندارد يا يکسره سياه است يا يکسره سفيد ٬ حد وسط معنا ندارد.
در آثار شريعتي انکار و عناد با فرهنگ ايراني بخصوص تاريخ پيش از اسلام به خوبي ديده ميشود!! گفتمان انقلابي چپ مذهبي او سالها دستمايه سازمانهاي چريکي چپ آنروز بود
از جمله سازمان مجاهدين خلق .جالب اينجاست که هيچکدام از روشنفکراني که شيفته آثار او بودند نتوانستند چيزي بر آثار او اضافه کنند و تنها به تکرار آن پرداختند!!
کاش کساني مثل او بجاي عناد با هر چيزي که مخالفش بودند به نقد آن مي پرداختند شايد امروز مي توانست مورد استفاده نسلي باشد٬ ولي متاسفانه آثار او امروزه فقط به درد بايگاني تاريخ ميخورد !! شايد بتوان گفت آثار او جز اينکه نسلي را گمراه کردند فايده ديگري در بر نداشت. زماني را که روشنفکران مي توانستند به نقد فرهنگ غربي و توليد سلاحي براي واکسينه کردن فرهنگي ايران صرف کنند يکسره از دست رفت!! و تنها صرف حرکات احساسي و سطحي شد از درون افکار شريعتي سازمانهاي چپ راديکالي بيرون آمدند که جز سلاح و جنگ و ترور هيچ نميشناختند .پيروان وي يا جان خود را برسر ايدولوژيهاي خود گذاشتند يا در کوره زمان و حوادث گداخته شدند و امروز خود آنها بزرگترين منتقدان گفتمان شريعتي هستند. در زمان دانشجوئي چندين بار در مراسمهاي که جهت بزرگداشت او برگزار ميشد حاضر شدم و جالب اينجاست هميشه با کساني رويرو ميشدم که نگاهي شيفته وار و متعصب به او و آثارش داشتند وعجيب اين بود که بندرت کسي پيدا ميشد که حتي يکي از کتابهاي او را کامل خوانده باشد و درک صحيحي از ايدولوژي او داشته باشد!! يکي از بدبختيهاي ما اينست هميشه تابع مد هستيم اگر طرفداري از شريعتي نشانه روشنفکر بودن باشد و مد زمان !! بدون اينکه درک صحيحي داشته باشيم کور کورانه آن را انجام ميدهيم.
در پايان اضافه ميکنم مطالب بالا نظرات شخصي ميباشد و لاجرم بدور از اشتباه و خطا نميباشد واز شنيدن نظريات دوستان خوشحال خواهم شد.









لعنت بر بلاگر!!!
بابا اين بلاگر چرا قاط زده !!! من بعد يک چند روزي که ننوشتم دو تا مطلب روزهاي سه شنبه و چهار شنبه گذاشتم تو بلاگم ولي هيچکدموم رو نشون نميده!!! جالبه وقتي ميرم تو خود بلاگر ميبينم هستش!!! کسي ميدونه علتش چي ميتونه باشه؟
بگذريم..
بلاخره کار شبکه ما تموم شد!!!!! هوررررااااا. از کار حمالي و يدي راحت شدم!!! راستش از شما چه پنهون من کشش کار يدي رو ندارم وگرنه الان تو بازار بار ميبردم يا آجر بالا مينداختم!! هر چي بود اينم يک تجربه بود و گذشت وبد نيست آدم تجربه اينجوري هم داشته باشه.
راستش تصميم گرفتم از اين به بعد رو موضوع بنويسم و دنباله دار و حساب شده فکر کنم اينجوري بهتر باشه . شايد اينطوري بتونم مرتب تر بنويسم . فکر کنم تا دو هفته ديگه کار اسباب کشي به محل جديد شرکت تموم بشه بعد از اون حتما شروع ميکنم .
راستي يادم رفت بگم٬ جاتون خالي سه شب رفتم مثل تراکتور بيليارد بازي کردم با اينکه خسته از سر کار ميومدم ٬ولي بازم حال داد اساسي !! کاش خانوم دوستم ماهي يک بار بره مسافرت بد نيست!!!!
و اما جواب مسابقه! ۲۲ خرداد سالروز تولد هشت پا بودش!! جايزه کساني که حدس زدن محفوظه






* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

Thursday, June 12, 2003

امروز
حدود ربع قرن پيش يا کمي بيشتر در چنين روزي يک اتفاق مهم افتاده!!! هرکي بگه چي بوده يک جايزه نفيس پيش من داره. مسابقه از همين حالا شروع شد!!
بازم آمپر اين من منطقي زده بالا و حسابي از دست من احساسي شاکي هستش ؛ بنابر اين از ديشب حالشو گرفته اساسي !!! :((
راستي امشب قراره بعد شش ماه برم يک بيليارد حسابي بازي کنم .آخه يه زماني هفته اي سه شب حداقل زماني بود که برا اين بازي صرف ميکردم .خيلي بازي جالبي هستش؛ هم فکري هستش و هم انرژي زيادي ميخواد!! راستش اين دوستم که باهم ميرفتيم بازي ميکرديم چند وقتي هست که گوشش دراز شده و پشت گوششم مخملي!! بنابر اين سرش گرمه و ديگه به اين چيزا نميرسه!! از شما چه پنهون خانومش قرار يه مسافرت کاري بره واسه همين از چند روز قبل زنگ زد که فلاني هرچي برنامه داري کنسل کن که اين چند روز رو به ياده دوران آزادي !! باهم باشيم کمي به امر شريف الواتي برسيم!!! ميدونين من اينو قبول دارم که آدمي که متاهل ميشه بايد کمي تو نوع روابطش تجديد نظر کنه اما چرا فقط آقايون بايد تمام برنامه هاشون رو کنسل کنن تا در اختيار همسرشون باشن ولي خانوما هم دوستاي دوران مجردي رو مثل سابق حفظ ميکنن و هم به زندگي جديد ميرسن!!! به نظر شما اين درسته؟؟ حيف که ما مرداي اين دوره زمونه بد موقعي بدنيا آمديم ؛ چرا که نه مثل سابق مرد سالاري هستش نه پدر سالاري!!! الان هم زن سالاريه وهم فرزند سالاري!!!‌:((((((((((
به عموم آقايون ستم ديده که هم تحت ظلم و ستم خانوماشون هستن و هم بچه هاشون تسليت ميگم!!!:( فکر ميکنم چند وقت ديگه اينجوري بره نسل ذکور جماعت منقرض بشه!!
کاپيتان فکر ميکني از نظر بيولوژيکي چند وقت طول بکشه؟؟؟






* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

Tuesday, June 10, 2003

تمام نشد!
ديروز بلاخره کابل کشي و داکت کشي رو تموم کرديم و خوشحال از اينکه حمالي به آخر رسيده ؛ امروز آمديم دفتر مرکزي غافل از اينکه دست روزگار خواب ديگه اي برامون ديده!!
صبح حدودهاي ساعت ۱۰ بود خبر آمد که مدير عامل شرکت تصميمش رو مبني بر تقصيم شدن شرکت عوض کرده و همه قراره يک جا بريم!!! و اين يعني هدر رفتن کلي از کارهاي ما و يک عالمه دوباره کاري !!!!معاااااااااااااااااااااا !!! از هر چي آدم دمدمي مزاج که هي تصميمش رو عوض ميکنه بدم آمد!!! بابا تو رو خدا يک بار تصميم بگيرين ولي درست!!
خلاصه اينم شده حکايت ما!! يکي از بچه ها ميگفت بدنمون ديگه عادت کرده بيائيد اين کار ول کنيم بريم سراغ کار يدي!!! شايد بهتر پيشرفت کنيم.
يادمه يک روز رک ها ميزديم ديديم هر جوري ميزنيم به ديوار کج واميسته و بايد موقع سوراخ کردن ديوار کاملا دقت می کرديم که صاف باشه و اين لامصبا اونقدر سنگين بود که وقتي دو نفر زيرش رو ميگرفتن ناخدآگاه لنگر مينداخت به يک طرف! به پيشنهاد يکي از بچه ها قرار شد به صورت نوبتي بريم زير رک که صاف بشه نگرش داشت!! بعد همينجوري به شوخي ميگفتيم که نوبت کيه خر بشه!!! رئيس بخشم بود و چون آدمي هستش با قد متوسط وکمي چاق وقتي رفت زير رک از همه بهتر نگر داشت و به شوخي گفت بچه ها استعداد من تو خر شدن از همه بهتره!!! بعد که کمي فکر کرد ديد عجب سوتي داده!!!! واسه همينم حسابي رفت تو لک و ديگه هيچي نگفت!!!
خلاصه از فردا دوبار پيش بسوي حمالي!!!
راستي يکي از دوستان در مورد يک منبع برا مطالعه تاريخ پرسيده بود راستش يک سايتي هست که مال دکتر خنجي هستش و من لينکش رو به اسم ايران تاريخ در سمت راست صفحه گذاشتم.







* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

Friday, June 06, 2003

تعطيلات
ميگم تعطيلات عجب چيز خوبي هستش البته به شرط اينکه آدم برنامه عقب افتاده نداشته باشه وبتونه از وقتش به هر صورتي که دلش ميخواد استفاده کنه.من که اول از همه کار کلي خوابيدم!!! بعدم دو سه تا فيلم ديدم که Gangs of newyork کار مارتين اسکورسيسي واقعا کولاک بود وحيف اسکار نگرفت! کلي هم وبگردي کردم البته اين آخري کلي حالمو گرفت چون هم سرعت افتضاح بود و جديدآ هم فيلتر ها راه افتاده که خود اين مسئله مزيد بر علت شده تا سرعتها کمتر بشه!!! در خبرها اومده که بزودي کلاس جديد IP v6 که آي پي هاي ۱۲۸ بيتي هست جايگزين کلاس چهار که ۳۲ بيتي هست ميشه انوقت ما تازه يادمون اومده که اينترنت رو محدود کنيم و فيلتر وديواره آتش را بندازيم!! از پارسال مسئولين مخابرات در اخبار اعلام ميکردند که داريم بک بن واسه تهران ميکشيم و ميخواهيم خطوط کابلي پرسرعت به مردم با قيمت پائين بديم!! نتيجه اون حرفها اينکه از همين خطوطي که داريم هم محروم ميشيم!!! چرا؟
چون مخابرات توان رقابت با بخش خصوصي رو نداره واسه همين ميخواد با انواع بخشنامه ها و آئين نامه هاي دست وپا گير از شر بخش خصوصي راحت بشه و تمام اين حرفها بابت بد آموزي و کنترل اينترنته که يک بهانه بيشتر نيست چون مسئله اخبار وسايتهاي سياسي با وجود راديو وماهواره که بسيار فراگيرتر از اينترنت منتفي هستش فقط ميمونه مسائل به اصطلاح غير اخلاقي!! که اونم با توجه به شرايط حاکم بر خيابانها و وفور فيلم و مجله و ...
بيشتر جوکه تا حرف جدي!!! بنظر من مخابرات به خاطر کاهش درآمدش که اونم بخاطر IP Phone هستش اين کار ها رو ميکنه که جبران مافات کنه .کاش اون کسي که اين سياست رو هدايت ميکنه ميتونست يکم جلوتر از نوک دماغش ببينه!!! بابا جان مگه عاقبت مبارزه با موسيقي و ويديو و ماهوارو رو نديدن؟؟ همه جاي دنيا به فکر گسترش صنعت IT هستن و ما برعکس به فکر محدود کردن!!حالا هي Isp ها رو ببندين.
فردا که هواي آلوده به اينترنت يعني اينترنت بي سيم راه افتاد چي کار مي کنيد؟؟ جالب اينجاست که اين مسائل در زمان کسي اتفاق ميفته که با شعار اصلاحات و با راي من و شما به اين مسند رسيده!!!!بگذريم.
راستي يک کتاب عقب افتاده هم داشتم که تمومش کردم!! اسمش بود ؛ورونيکا تصميم ميگيرد بميرد مال همين اقاي پائولو کوئلينو هستش که اين روزها معرف حضورهمه هست. چند وقتي هست که کتاب دون وفيلم دونيم خالي شده بود کمي جبران شد کاش وقته بيشتري ميشد بابت فيلم ديدن و کتاب خوندن اختصاص داد .
راستي تعطيلات به شما خوش گذشت؟؟







* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

Thursday, June 05, 2003

خواب
امروز عوض يک ماه خوابيدم!!! بسکه اين چند وقته اوضاع خوابم بهم ريخته بود که حد نداشت چون از سرکار که ميومدم تازه بايد ميرفتم دنبال کارهاي عقب افتاده وساعت نه تا ده شب ميرسيدم خونه از بس خسته بودم مرگ مغزي ميشدم و مثل لاشه مي افتادم بنابر بساط وبلاگ نويسي تعطيل شد!! بعد هم من يک اخلاق بدي دارم که اگه کمي مشکل خواب داشته باشم اخلاقم سگي ميشه!!! البته دوستان ميگن !! ولي از نظر خودم خوش اخلاقم!!!حالا امروز کلي خوابيدم و توپ توپم!!!! اين خوابيدن من حکايتهاي داره که بعضي هاشون جالبه...
يک بار همين يکي دو ماه پيش بود يک روز که شب قبلش دير خوابيده بودم و روزشم کلي دوندگي داشتم. شب که رسيدم خونه سرم شديد درد ميکرد دو تا مسکن قوي خوردم و جلو تلويزيون نشستم که خوابم مبره در همين حين تلفن زنگ ميخوره وقتي من بيدار شدم ديدم گوشي دستمه و بوق ميخوره... منم چيزي يادم نيومد و گوشي رو گذاشتم..
فردا داداشم زنگ زد وقتي گوشي رو ورداشتم ديدم ميگه منو مسخره کردي؟؟ گفتم چي؟؟ گفت واستا حالتو که گرفتم ميفهمي!!!! اين داداشه منم فوري قهر ميکنه با اينکه متولد عهد دقيانوسه ولي اگه از گل نازکتر نشنوفه تمومه!!! خلاصه با کلي التماس راضي شد بگه جريان چي بوده....
بووووووق
من : الو
داداشم : الو سلام
من :سلام
... : خوبي؟
من : آره
...: خوابي نه؟؟
من: نه!!!
...: باشه برو بخواب . گوشي رو بده بابا
...: به کي؟؟
...: بابا!!!!!
من: خب بهش مسج بده خودت!!!
...: چچچچچچچچچچچچچچچچچي؟؟؟؟؟؟؟؟
من: تو شبکه هست ديگه!!!!
...: تو حالت خوبه؟؟ يا منو مسخره ميکني؟؟؟
من: من؟؟؟؟
...: ببينم اصلا بابا خونه هست؟؟
من: من چه بدونم پينگش کن ببين هست يا نه!!!!
...: چي کار کنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
من: پينگش کن!!! تازه تو پشت سرور نشستي از من ميپرسي؟؟؟
...:برو بابا!!!!‌خدافظ!!!!
تازه من اينجا بود که از خواب پا شدم!! يک بارهم تو دانشگاه سوتي دادم اساسي!!
استادمون داشت يک سري شکل نشون ميداد کلاسم تاريک بود منم خوابم ميومد سرمو گذاشتم رو دسته صندلي و خوابيدم يک آن بيدار شدم ديدم بغل دستيم ميزنه بهم و ميگه پا شو!! گفتم چي شده ؟ گفت اسمتو خوند!!! من هول شدم و سريع گفتم حاضر!!!
اين حاضر گفتن همانا و منفجر شدن کلاس همان!!! ديدم همه برگشتن و منو نگاه کردن اونم چه نگاهي!!!!!! بعضيها از بس خنديدن سياه شده بودن!! استادمونم که آدم با حالي بود ( کاپيتان مي شناسه) برگشت گفت : بله من برا شما حضور فيزيکي زدم!!
بعدا فهميدم که حدود پنچ تا اسم رد شده بود که من حاضر گفتم!!!!
جدا از شوخي من زيادم خوشخواب نيستم فقط جونه شما اسمم بد در رفته!!!
ولي من فکر ميکنم خواب درست و به موقع واقعا لازمه و نبايد هيچ جوري برنامشو بهم زد چون رو تعادل فيزيکي و رواني آدم تاثير مستقيم داره وزياد خوابيدن يا کم خوايدن هر دو مضره







* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

Home