-->
هشت پا





لينكدوني

بايگاني لينكدوني


فتوبلاگ

بايگاني فتوبلاگ
Thursday, July 27, 2006

وقتي پرواز ميکني و اوج ميگيري از نظر آنان که پرواز نميدانند کوچکتر ميشوي
آندره ژيد




* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

Saturday, July 22, 2006

فرد ترسو و احمق به اتفاقاتی که رخ میدهد نام تقدیر مینهد اما فرد پر دل و جرئت با اقتدار کامل در برابر مشکلات ایستاده میگوید :من خود سرنوشت خود را رقم خواهم زد
مثلي به زبان سنسكريت




* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

Wednesday, July 19, 2006

نمايش بايد ادامه يابد...

در اين پوچي مطلق ،از چه روست که ميزييم؟
در اين بيودگي محض ،به گمانم از فرجام کار ، آگاهيم...
به هر تقدير،
کسي آيا ميداند در جستجوي چه ايم؟

قهرماني ديگر... بي مهابا جنايتي ديگر...
پشت پرده ها در نمايشي بي کلام
به راهت استوار باش... ديگر آيا کسي را توان رفتن هست؟
نمايش بايد ادامه يابد
نمايش بايد ادامه يابد...
ذره ذره از درون فرو مي ريزم
شايد نقاب از چهره ام رفته باشد،
لبخندم اما هنوز برجاست

هر آنچه رخ دهد، به نقديرش خواهم سپرد
اندوهي ديگر... عشق ويرانه اي ديگر...
به هر تقدير،
از چه روست که تن به زندگي سپرده ايم؟
اينک نور خرد را درونم احساس ميکنم،
بي شک اکنون گرمتر خواهم بود
و ديري نميپايد که به راهي ديگر خواهم رفت
آنجا ، وراي حصار روشنايي،تيرگي درهم ميشکند
و اينجا در ظلمت درونم،فراق از رهايي را به سوگ نشسته ام...

نمايش بايد ادامه يابد...
ذره ذره از درون فرو مي ريزم
شايد نقاب از چهره ام رفته باشد،
لبخندم اما هنوز برجاست

روحم بسان بال پروانه اي نقاشي شده
امروز، افسانه هاي پريان بر مي بالند و هرگز رنگ نمي بازند
من اي دوستان ، اينک بال پريدن يافته ام ...
نمايش بايد ادامه يابد
نمايش بايد ادامه يابد...
به ريشخندش خواهم گرفت
و هرگز از پا نخواهم نشست،
همگام با نمايش

بر بلنداي زمان خواهم رفت ... بر مرکب جنون خواهم تاخت...
و ناگزيرم از يافتن شوري که به پيش راندم
همگام با نمايش ،
همگام با زندگي
نمايش بايد ادامه يابد
نمايش بايد ادامه يابد...

شعر آهنگ The Show Most Go On از فردي مرکوري




* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

Home